اونجا واسه تو شده خونه، اینجا واسه من زندونه! تو شادی با اون؛ نمیدونی چی میکشه این دل دیوونه… تن دادی به اون تو چه راحت! دوریم واسه تو شده عادت… برگرد و بیا میمیره برات؛ هنوز این دلِ بى طاقت! خوشحالم از اینکه تو میخندى؛ از غصه ی من دیگه دل کندى یادت نمیاد منو باز دلتوُ به یکى دیگه مىبندى! کشتى دلمو به چه آسونى! تو که قاتلِ خاطره هامونى! اشکام مىریزن هنوزم بى تو؛ باز تو این شب بارونى… گفتى که برو پى کارت؛ گفتى که شده کس و کارت گفتم با دوست دارمش؛ دیگه کى مثلِ من میده آزارت گفتم نمیزاره حسودى که نگم همه بود و نبودى گفتى تورو دوست داشتم؛ ولى تو عشق بچگی هام بودى خوشحالم از اینکه تو میخندى؛ از غصه ی من دیگه دل کندى یادت نمیاد منو باز دلتوُ به یکى دیگه مىبندى! کشتى دلمو به چه آسونى! تو که قاتلِ خاطره هامونى! اشکام مىریزن هنوزم بى تو؛ باز تو این شب بارونى…

پاسخ به

×