فیلم کمدی ایرانی - مردی که زیاد می دانست

خلاصه داستان کارمند جوانی که از زندگی سخت خود ناراضی است، با پیرمرد مرموز سیاهپوشی ملاقات می‌کند. پیرمرد اظهار می‌دارد که می‌تواند کارمند را به مرادش برساند، با این شرط که در راه صواب گام بردارد. کارمند می‌پذیرد. پیرمرد روزنامهٔ سه ماه بعد را که خبر جنگ ایران و عراق در آن چاپ شده‌است به او نشان می‌دهد. کارمند با خرید اجناس و کالاهای ضروری و احتکار آنها و سپس فروش آنها در...
ویدیوهای مرتبط