فیک اسمات غمگین کوک pt2
رفتین خونه کوک بهت لباس داد رفتی تو اتاقش و پوشیدی بعد پوشیدن لباس اومدی پایین کوک : کوسولو مینا : من کوسولو نیسم تو زیادی بزرگی --__--کوک : ودف چ لجبازی مینا : مح همینم میخوای بخا نمیخوایم نخا ب سلامت خب من میرم شام درس کنمکوک : هنو نیومده شده رئیس خونه مینا : ها ؟کوک : چقد گوشات تیزه مینا : اوهوم بیا کمک کن تنها نمیتونم جای وسایلو بلد نیستم کوک : باشه باهم غذارو آماده کردیم همش بم نگا میکرد خیلی تغییر کرده کوک : چطوری انقد تغییر کردی مینا : دنیا تغییرم داد کوک : حالت خوبه ؟مینا : نع کوک : چرا ؟ میخوای برو تو اتاقم استراحت کن خودم درس میکنم مینا : نع خوبم ف...داشت حرفشو میزد که افتاد بغلم هرچی صداش میکردم چشاشو باز نمیکرد زنگ زدم اورژانس کوک : هی بیب چشاتو باز کن هق ببین منو چشاتو باز کن ولی باز نکرد اومدن داخل بهش ی سرم وصل کردن دکتر : حالش خوبه نباید هیجان زده بشه نباید گریه کنه قلبش درد میگیره (هه)کوک : ممنوندکتر رفت کوک اومد بالاسرت خیلی آروم اشک میریخت مینا : نکن کوک : ها مینا : گریه نکن مث بچه ها ذوق کرد کوک : خوبی ؟ گشنت نیس ؟ درد داری ؟مینا : گشنمه کوک : بیا شام بخور بزار اول سرمتو دربیارم مینا : هوم باشه بیا اومد سرمتو درآورد و بغلت کرد و گذاشتت رو صندلی ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید